آسمانآسمان، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

آسمان دختر خوشگل مامان و بابا

دختر قد بلند من

عزیز دل من 21مرداد من بیمار شدم و بیمارستان بستری شدم بعد کلی سونو دکتر گفت دخملیه شما به خاطر قدبلندش جاش بد شده بوده و سرشو گذاشته رو کلیتون و درد و مشکلشما از اونجا شروع شده .ختر قشنگم قربون قدو بالات مامانی بشه . من شما رو 15 مرداد تو سونوگرافی که دیدم تا پروپ سونو رفت سمت صورت خوشگلت داشتی لبایه ناتو تکون میدادی و با منو بابا حرف زدی قربونت برم من متوجه نشدم چی میگی ولی دختر سرو زبون دار من هزارتا بوس که که تو انقده باهوشی که متوجه شدی ما داریم نگاهت میکنیم زودی بیا که بی صبرانه منتظرت هستم عزیز مامان   ...
30 مرداد 1391

تو دلم باشی یا به دنیا بیای ؟؟؟؟؟؟؟مسئله این است

آسمان من عزیز دل مامان الان 30هفته هست که تو دل من هستی یه جورایی منو تو داریم ثانیه ثانیمونو با هم سپری میکنیم .گاهی وقتا میگم چطوری 70روز دیگه تو از بطن من بیرون میایی و حتما دلم واسه این روزا تنگ میشه .الان تکوناتو که حس میکنم دلم میخواد ببینمت ولی بعد میگم تو اگه به دنیا بیای من بدون تو چیکار کنم بدون آسمانی که در دلم دارم .آسمان دختر من زیبایه من امیدوارم وقتی به دنیا پا میذاری منو بابا رو همینطور که ما تو رو میخوایم تو هم مارو بخوای .امید وارم حست این باشه که مامانو بابات بهترین هستن . نمیدونم دوست دارم این روزا زود بگذره یا دیر .از یه طرف دلم برایه این لحظه هام تنگ میشه و از طرفی میخوام بیای که ببینمت بوت کنم .دستاتو نوازش کنم تو...
8 مرداد 1391

بدون عنوان

آسمان دختر قشنگم منو شما و باباییآخرتیر با هم رفتیم مشهد .و امام رضا بالاخره مارو طلبید. شما تو دل مامانی خیلی هم کاری کردی و مامان راحت تونست زیارت بره خرید بره   منو بابایی به این نتیجه رسیدیم که شما که انقده گلی و خانومی وقتی بیای هم همینطور خانومی و ما برنامه هایه زندگیمون با وجود تو بهم نخواهد ریخت دیروز وسایلت از مادرلند اماده شد و بابا حمید رفتو تحویل گرفت . دست بابا جونت درد نکنه که سیسمونی به این قشنگی رو برات خریده البته خاله هانیه وخاله عاطفه و آنیتا جونی (دختر خاله شما)هم کلی برایه خرید سیسمونیت زحمت کشیده آنیتا و خاله هانیه رات سری کتابایه میمینی و جیم پلی و پاپوش و قطار و کلی چیز دیگه خریدن   خاله...
1 مرداد 1391
1